چطور یک شنونده خوب شوم و با گوش دادن فعال به ایده و ثروت برسم؟
سپیده پوررضا
- تیر ۱۰, ۱۳۹۹
- 0
- 276


اینکه خودمان را به گوش دادن فعال عادت دهیم و یک شنونده خوب باشیم موضوعی است که احتمالا خیلی از نکاتش را ازبریم. اما واقعا به آنها عمل میکنیم؟ مطمئنم که اگر یک بار دیگر و از زوایای تازهتر به تاثیر و اهمیت این موضوع در روابطمان و همینطور تاثیر آن در افزایش قدرت خلاقیت و ایدهیابی نگاه کنیم، دیگر به سادگی از کنارش نمیگذریم.
اگر بگویم میخواهم طرز استفاده صحیح از گوشهایتان را به شما یادآوری کنم خیلی خندهدار است؟ راستش اصولا خیلی وقتها، از حواسمان آنطور که باید استفاده نمیکنیم یا بهتر بگویم؛ از بخش بسیار کمی از ظرفیتهای حواسمان استفاده میکنیم.
در مطالب قبلی گفته بودیم که برای ایده گرفتن باید دقیق شویم و به اطرافمان بیشتر توجه کنیم. پس بیایید ازدریافتهای محیطیمان که در مراکز مختلف مغز پردازش میشود و درنهایت به درک آنها میرسیم نهایت استفاده را ببریم!

دقیقا منظورمان از شنونده خوب بودن و گوش دادن فعال چیست؟
میتوانیم اینطور بگوییم که وقتی شما یک شنونده خوب هستید درواقع مهارت بالایی در گوش دادن دارید و وقتی این کار، فعال و موثر میشود که عمیقا خواهان درک مطالبی که گفتهمیشود باشید. قطعا اگر از ثروتی که در گوش دادن فعال و مؤثر نهفته است باخبر باشید، حتما آن را انتخاب میکنید و خود را به آن عادت میدهید.
چرا گوش دادن فعال ارزشمند است؟
در اینجا بحث ما محدود به یک رابطه کلامی مستقیم نمیشود. حتی میتوانیم این موضوع را تا صداهای پدیدههای طبیعی هم گسترش دهیم. وقتی همه آنچه را که میشنوید؛ از صدای باد لابهلای درختان تا حرفهای رد و بدل شده بین بازیگران یک فیلم، درست و دقیق گوش دهید و احساسات نهفته در صداها یا واژگان را درک کنید یعنی فعالانه از قدرتتان استفاده کردهاید و این فوقالعاده است. در ادامه برایتان از مزایای این کار میگوییم.
۱-یادگیری و ایده یابی: واضح است که بخش زیادی از اطلاعاتی که دریافت میکنیم از طریق گوشهایمان است. وقتی سکوت میکنیم و گوش میدهیم به دانستههایمان اضافه میکنیم و میتوانیم ایدههای خوبی دریافت کنیم. هرچیزی هم که به ما ایده بدهد میتواند برای ما تولید ارزش و ثروت کند؛ اما این کار چگونه باعث میشود به ایدههای خوب برسیم؟
- اول اینکه به شما پیشنهاد میکنیم سعی کنید آنچه را که میخواهید گوش دهید مدیریت کنید. بخش زیادی از آن قابل کنترل است؛ از موسیقی و فیلم و سریال گرفته تا دوستانی که آنها را برای معاشرت با خود انتخاب میکنید.
- احساسی را که در اثر گوش دادن به یک صدای خاص در شما ایجاد شده نادیده نگیرید. اگر میتوانید آن را بسط دهید و به صورت یک داستان یا خاطره یادداشت کنید.
- شما وقتی به صحبت افراد گوشمیدهید به درک و شناخت خوبی از احساسات و علایق آدمها میرسید و این گستره دیدتان را بزرگتر میکند.
۲-حضور در زمان حال و افزایش انرژی : فکرکردنهای غیرضروری به گذشته و آینده بخش زیادی از انرژی ما را تلف میکند؛ پس حضور در زمان حال سطح انرژیمان را بالا میبرد. یادتان باشد وقتی در زمان حال حضور دارید که به موضوعی نهایت توجه را داشته باشید و روی آن متمرکز شوید.
۳-ارتباط موثر: اهمیت این موضوع برای همه روشن است. نیمی از ارتباطات ما وابسته به گوشدادن است و ارتباط ما با با سایر انسانها بخش بزرگی از زندگی را تشکیل میدهد.
اگر همه ما به این باور برسیم که شنونده خوب بودن تاثیرمثبت بسیار زیادی در روابط خانوادگی، دوستانه و کاری دارد، برای تقویت این مهارتها بیشتر تلاش میکنیم.
شاید خیلیها فکر کنند تمام تکنیکهایی که برای افزایش مهارتهای مرتبط با گوش دادن فعال گفته میشود درواقع لطف و محبتی است که قرار است در حق طرف مقابل یعنی کسی که مشغول صحبت است داشتهباشیم اما باید بگویم این رابطه کاملا دوطرفه است و اتفاقا اولین پیروز میدان همان کسی است که مشغول گوش دادن است.
در مقالاتی که در سایت lifehack خواندم نکات جالبی در مورد این دست مهارتها برایم مرور شد که اینجا آنها را با شما درمیان میگذارم.
گوش دادن فعال چه تاثیری در ارتباطات ما با دیگران خواهد داشت؟
ایجاد اعتماد متقابل: اینکه بتوانید در ارتباط با افراد حس خوب و اعتماد دوطرفه و درست ایجاد کنید بسیار حیاتی است. مثلا وقتی قرار است برای اولین بار با مشتری یا همکار جدید خود وارد گفتوگو شوید، میزان اعتماد اولیه ایجادشده، میتواند کیفیت ارتباطتان را تعیین کند.
با رعایت تکنیکهای سادهی گوش دادن فعال که در ادامه خواهیم گفت، میتوانید به دیگران نشان دهید که برایشان اهمیت قائل هستید و چه چیزی بهتر از این؟
بالا رفتن کیفیت کار و حل مسائل: شما به عنوان یک شنونده خوب این امکان را دارید که تمام ابهاماتی را که در صحبتهای افراد وجود دارد با طرح پرسش برطرف کنید و مانع ایجاد سوءتفاهم شوید.
بایدها و نبایدهای گوش دادن فعال، در ارتباط با افراد
یادتان باشد تمام نکاتی که قرار است بگوییم برای این است که یک ارتباط موثر دوطرفه ایجاد شود؛ ارتباطی که هم شما و هم طرف مقابل از آن سود خواهید برد.
مطمئنم که خیلی از این نکات را به صورت ناخودآگاه انجام دادهاید اما مشکل کار وقتی است که دلمان میخواهد یک شنونده خوب باشیم اما نمیتوانیم؛ چون این مهارت را در خودمان پرورش ندادهایم. پس لطفا هرچه زودتر دست به کار شوید.
صبور باشید: تا به حال این اتفاق برایتان پیش آمده که بین صحبت کردنتان به هر دلیلی لحظهای مکث کنید و طرف مقابل، به عنوان شنونده، حرفتان را تکمیل کند؟ او با این کار پیامهایی مثل:«عجله کن» و «باشه…میدونم میخوای چی بگی» را به شما منتقل میکند. قسمت بدتر ماجرا این است که حرفتان را اشتباه تکمیل کند و به این ترتیب تمرکزتان را کاملا از دست بدهید. شما اینطور نباشید و فقط زمانی که به وضوح متوجه شدید که نیاز به دخالت و کمک وجود دارد این کار را بکنید.
یادمان باشد که قرار نیست در یک گفتوگو، فردی که درحال صحبت کردن است به محض اینکه صحبتش تمام شد صحنه را ترک کند و به شما اجازه صحبت ندهد؛ پس در شکستن سکوتمان صبور باشیم.
بلافاصله بعد از اینکه فکری به ذهنتان رسید یا سؤالی برایتان پیش آمد آن را مطرح نکنید. اینکه آنها را یادداشت کنید و بعدا بپرسید هم فکر خوبی است. به هرحال پریدن وسط حرف دیگران اصلا کار خوشایندی نیست.
لبخند بزنید: لبخند شما دلگرمکننده است پس آن را دریغ نکنید. با تلاش برای ایجاد حس خوب، اعتمادبهنفس خودتان هم بالاتر میرود. حتما امتحان کنید.
تشویق کنید: از اینکه طرف مقابلتان را به بیشتر توضیح دادن صحبتهایش یا بررسی جزئیات ماجرا تشویق کنید لذت ببرید و اگر امکان دارد با ابراز احساساتتان و درخواست برای توضیح بیشتر، مکالمه را به سمت طولانیتر و کاملتر شدن سوق دهید.
به چشمهایش نگاه کنید: هرچند این قضیه در فرهنگهای مختلف متفاوت است اما نبود ارتباط چشمی در صحبتهای حضوری، یک فاجعه است. فقط حواستان باشد که زل نزنید!
به زبان بدن توجه کنید: همه چیز در کلام خلاصه نمیشود. بعد از مدتی که خوب گوش دادن را تمرین کردید و به نشانههای غیرکلامی هم توجه کردید، میتوانید ببینید که گاهی آدمها حرفی میزنند که آنچه واقعا میخواهند بگویند نیست. خیلی وقتها نشانههای غیرکلامی، دست این احساسات پنهان را رو میکند.
محکمکاری کنید: اگر نیاز است، برداشتتان را بیان کنید و مطمئن شوید که در درک موضوع دچار اشتباه نشدید.
پیشفرضهایتان را کنار بزنید: گاهی اطلاعات و شنیدههای قبلی، هنگام گوش دادن به حرف دیگران جلوی چشمانمان رژه میروند. گاهی هم پیشزمینه ذهنی که نسبت به طرف مقابل داریم باعث برداشتهای اشتباه ما از صحبتهای او میشود. سعی کنید این قضیه را به درستی مدیریت کنید.
تصویر ذهنی بسازید: به عنوان یک شنونده خوب، باید سعی کنید تصویرسازی ذهنی را هم اجرا کنید تا بتوانید تمرکز بالاتری داشته باشید و از گوش دادن فعال خود لذت ببرید.
گفتوگوهای درونی خود را کنترل کنید: وقتی همکار، مشتری یا دوستتان در حال صحبت کردن با شما است دائم به گفتن نظرات و چینش کلمات صحبت خودتان فکر میکنید؟ از همین امروز تمرین کنید که این عادت را کنار بگذارید و هیجانات خود را برای پاسخ دادن و ارائه نظرات مخالف یا موافق کنترل کنید.
سوال بپرسید: وقتی به گوش دادن فعال عادت کنید، احتمال اینکه سوالات به ذهنتان سرازیر شود وجود دارد چون دلتان نمیخواهد هیچ ابهامی برایتان باقی بماند. سعی کنید در زمان مناسب، سوالات شفاف و جزئی بپرسید و البته یادتان باشد در صحبتهای جدی، هیچ چیز بدتر از یک سوال حاشیه ای که بحث را به جاهای نامرتبط با موضوع اصلی بکشاند نیست.